1- یک نقطه کانونی ایجاد کنید.
یکی از بارزترین نشانه های یک طراحی موثر، نحوه جذب نگاه شما به یک نقطه کانونی است.
درست مانند هر شکل دیگری از ارتباط، هر طراحی باید یک پیام اصلی و یک هدف روشن داشته باشد. با این حال، اگر بیننده نداند ابتدا به کجا نگاه کند، این امر محقق نمی شود زیرا هیچ چیز برجسته ای وجود ندارد.این اصل نشان می دهد که توجه ما به سمت تضاد معطوف خواهد شد، به سمت عنصری که به نوعی با بقیه تفاوت دارد.
برای مثال به دو تصویر بالا نگاه کنید. آنچه آنها را به قطعات ارتباط بصری مؤثر تبدیل می کند این واقعیت است که هر دوی آنها دارای نقاط کانونی هستند که به عناصر غالب شده است. برخی از ویژگیهای مختلفی که میتوانید برای ایجاد تسلط در طراحی تغییر دهید عبارتند از:
اندازه
رنگ
شکل
عمق
مقدار
در مورد پوستر سمت چپ، اندازه تصویر مرکزی و حروف در هم تنیده در مقایسه با بقیه اشیاء بزرگتر است که به ایجاد یک عنصر مرکزی و غالب کمک می کند. تضاد آن با پس زمینه تاریک، همراه با توهم عمق و خطوط منتهی به آن، باعث می شود که چشمان ما بلافاصله به این قسمت از پوستر بپردازد.پوستر سمت راست نیز چشم بینندگان را به یک نقطه کانونی واضح می کشاند. در این حالت نگاه ما فوراً روی صورت دختری که روی زمین دراز کشیده است قرار می گیرد.علاوه بر تضاد ایجاد شده توسط پیراهن سبز بر روی یک پسزمینه خاموش، الگوی سنگفرش و بازوی زن شنلپوش هر دو خطوط ضمنی ایجاد میکنند که بینندگان را وادار میکند ابتدا روی صورت سوژه تمرکز کنند.
2- سلسله مراتب بصری ایجاد کنید.
هدف از یک طراحی بصری خوب، جهت دادن به چشم بینندگان در یک جهت خاص است.
اولین قدم برای انجام این کار، ایجاد یک نقطه کانونی است، همانطور که در بالا توضیح داده شد. سپس، میتوانید با اعمال قوانین دیگری، مانند اصول سلسله مراتب بصری، مسیری را برای چشمان بینندگان خود فراهم کنید تا از اهمیت نسبی هر یک مطلع شوند.
به عنوان مثال، طرح سمت چپ این کار را با تغییر ویژگی های خاص مانند اندازه، کنتراست، رنگ، تایپوگرافی و فاصله انجام می دهد. حتی بیننده ای که در زمینه طراحی گرافیک آموزش ندیده باشد می تواند بگوید که مهمترین بخش پیام عنوان "نمایشگاه کمپ" با حروف سفید درشت و درشت است.
طرح سمت راست با اعمال همان اصول سلسله مراتب بصری به همان اثر دست می یابد. وقتی برای اولین بار به آن نگاه می کنید، چشمان شما به احتمال زیاد همین مسیر را از مهمترین عنصر به کمترین آن دنبال می کند: 1) عنوان. 2) مرد زیر کلمات; 3) زن در کنار مرد; 4) عدد "800"؛ 5) و سپس متن سمت راست پایین صفحه پخش می شود.
3- از خطوط پیشرو استفاده کنید.
یکی دیگر از تکنیک های موثر برای ایجاد یک دید بصری، استفاده از خطوط پیشرو است.
خطوط پیشرو یا با شکل طبیعی اشیا (مانند بازوی زن که در اولین مثال بالا دراز شده است) یا با استفاده از خطوط واقعی مشخص می شود، برای هدایت چشم خوانندگان به سایر عناصر موجود در صفحه استفاده می شود.
یک مثال عالی طرحی در سمت چپ است که از این تکنیک برای جلب توجه ابتدا به نقطه کانونی ("unspooling") استفاده می کند و سپس چشم ها را به سمت اطلاعات هر یک از خطوط مختلف جهت می دهد. ابتدا لیست اسامی به رنگ زرد، سپس کلمات با رنگ قرمز و غیره.
در حالی که تصویر سمت راست به اندازه تصویر اول چشم نواز نیست، از خطوط پیشرو نیز برای جهت دهی نگاه به سمت نقطه کانونی استفاده می کند. در این مورد، خطوط پیشرو با شکل پیانو و ساقه های کشیده گل ها بر روی جلد پیانو مشخص می شوند.
4 مقیاس عناصر برای ایجاد جلوه ها.
راه دیگر برای نشان دادن اهمیت نسبی عناصر، تنظیم مقیاس آنها است. به عنوان مثال، مهمترین عناصر معمولا بزرگتر و برجسته تر از عناصر کم اهمیت هستند. به این ترتیب از مقیاس برای تعیین تسلط یا وزن بصری یک شی استفاده می شود.
در یک طراحی موثر، همه عناصر نباید وزن بصری یکسانی داشته باشند. اگر چنین است، همه آنها برای جلب توجه رقابت می کنند و بیننده نمی داند ابتدا به کجا نگاه کند.
5- عناصر خود را متعادل کنید.
در بیشتر موارد، برای ایجاد هماهنگی بصری، می خواهید به یک طراحی متعادل دست پیدا کنید. اما دقیقاً «تعادل» در زمینه طراحی گرافیک به چه معناست؟
به گزارش مجله اسمشینگ، مفهوم تعادل بصری را می توان با تعادل در دنیای فیزیکی مقایسه کرد. همانطور که صحنه یک فرد بسیار کوچک و دیگری بسیار بزرگ که در انتهای مخالف یک الاکلنگ کاملاً متعادل نشسته است، اکثر بینندگان را از خود دور می کند (زیرا این امر از نظر فیزیکی غیرممکن است)، طراحی نامتعادل نیز چنین خواهد بود.
مانند دنیای واقعی، هر عنصر دارای وزن بصری است که بر اساس اندازه، رنگ و شکل آن و موارد دیگر تعیین می شود. برای مثال، یک دایره بزرگ وزن بصری بیشتری نسبت به دایره کوچک دارد. یا یک شی با بافت بالا وزن بیشتری نسبت به یک عنصر مسطح دارد.درست همانطور که سعی می کنید اشیاء فیزیکی را روی یک الاکلنگ متعادل کنید (با شاید حرکت شخص بزرگتر به سمت مرکز)، به همین ترتیب قرارگیری عناصر بصری را در یک صفحه برای رسیدن به تعادل در یک طرح تنظیم می کنید.
با دانستن این موضوع، می توانید با استفاده از تقارن یا عدم تقارن، به تعادل در طراحی دست یابید. در حالی که اولی اغلب هماهنگ و متعادل در نظر گرفته می شود، به دلیل ماهیت ایستا می تواند خسته کننده نیز تلقی شود. از سوی دیگر، عدم تقارن به طور معمول جذاب تلقی نمی شود، اما می تواند به عنوان پویا و محرک تعبیر شود.
به عنوان مثال به طرح سمت چپ نگاه کنید. اگرچه نامتقارن است، اما اکثر عناصر در سمت راست پایین پوستر قرار گرفته اند، اما با تصویر متعادل می شود، که به دلیل کنتراست آن با تصویر پس زمینه تیره، وزن بصری قابل توجهی دارد.یا، پوستر سمت راست را در نظر بگیرید. بیشتر یک طرح متقارن است که اگرچه ایستا و ساده است، اما به دلیل جلوه دراماتیک ایجاد شده توسط تضاد رنگ نارنجی در برابر پس زمینه و استفاده موثر از فضای منفی، فریبنده است.
6- برای ارسال پیام از کنتراست استفاده کنید.
کنتراست یکی از مؤثرترین ابزارها برای برجسته کردن عناصر خاص در طراحی شماست. به عنوان یک انسان، یکی از اولین چیزهایی که چشم ما متوجه میشود، تفاوت است. تفاوت در رنگ، شکل، بافت، اندازه یا موقعیت و موارد دیگر. طبیعتاً، ما تمایل داریم که اشیاء مشابه را با هم گروه بندی کنیم و بین مواردی که مشابه نیستند تفاوت قائل شویم.
به عنوان مثال، پوستر سمت چپ را در نظر بگیرید. چشمان ما بلافاصله ابتدا به سمت شیئی که بیشتر خودنمایی می کند جلب می شود: مستطیل زرد و کلمات موجود در آن. سپس نگاه ما به صورت سوژه، عنوان و سپس متن اطراف می رود. در پوستر دوم نیز شاهد همین اثر هستیم. رنگ برای ایجاد کنتراست و در نتیجه جلب توجه ابتدا به سر سوژه و سپس پایین پاهای او و پیام متنی استفاده می شود.
7 یک طرح منسجم ایجاد کنید.
برای ایجاد یک تصویر بصری خوب، شما همچنین باید عناصر را به هم گره بزنید تا یک کل را تشکیل دهید. با استفاده از عناصر مکمل در سرتاسر طرح، می توانید به حس وحدت و انسجام دست یابید.
برای مثال، پوستر سمت چپ، با استفاده از یک تم در حال اجرا که به عنوان نخ نامرئی که طرح را به هم میکشد، به طور موثر یک کل واحد ایجاد میکند. در این مورد، این موضوع وحدتبخش، استفاده از اشکال برای ایجاد پرسپکتیو، هم در متن و هم در صحنه کوهستانی سهبعدی است که کاملاً از مثلثهای ساده با سایهها و رنگهای مختلف تشکیل شده است.
همین امر در مورد طرح سمت راست نیز صدق می کند. در سرتاسر تصویر، همان نمادهای تخت سفید در برابر پسزمینهای پر جنب و جوش و رنگارنگ استفاده میشود.
8 از عناصر تکراری استفاده کنید.
راه دیگر برای دستیابی به یک طراحی منسجم، تکرار عناصر خاص است. به این ترتیب، بیننده یک الگوی بصری را تشخیص میدهد و میداند که در مرحله بعدی چه انتظاری دارد، به خصوص هنگام ایجاد یک طرح چند صفحهای.
در این نشریه به عنوان مثال همان مثلث های 90 درجه در چندین صفحه به همراه همان حروف و عناصر هندسی مانند دایره و شش ضلعی دیده می شود.رنگ نارنجی نیز به طور مداوم در سرتاسر مورد استفاده قرار میگیرد، اگرچه گسترش دو صفحهای نهایی ترکیب رنگی زرد و سیاه جدیدی را معرفی میکند که ممکن است بیننده را کمی غافلگیر کند.
9- از فضای منفی به طور موثر استفاده کنید.
احتمالاً قبلاً این را شنیده اید، اما فضای منفی (یا فضای سفید) به اندازه عناصر مثبت برای طراحی شما مهم است. این کارکردهای زیادی در یک تصویر دارد: به چشمان خوانندگان اجازه استراحت می دهد. فضا را برای مسیرهای بصری که چشم می تواند دنبال کند، فراهم میکند. توجه را به عناصر اصلی طراحی شما جلب می کند و باعث می شود طراحی شما تمیز، پیچیده و کارآمد به نظر برسد.
فقط به این نگاه کنید که چگونه طرح سمت چپ به طرز خلاقانه ای در فضای منفی با عناصر مثبت ترکیب می شود و توجه را ابتدا به خط افق رنگارنگ، سپس به ساختمان ها و باران و به مرد تنها با چتر جلب می کند.
یا مثالی را در سمت راست در نظر بگیرید که از مقدار قابل توجهی فضای منفی برای ایجاد حس درام و تعلیق استفاده می کند. همچنین برای برجسته کردن کوچکی یک کلبه در وسط یک محیط وسیع و بایر مفید است.
10- برای تراز کردن عناصر خود از گرید استفاده کنید.
یکی از راههای اطمینان از اینکه طراحی شما نامرتب و غیرحرفهای به نظر نمیرسد، استفاده از گرید برای تراز کردن عناصر است.
نگاه کنید که چگونه این دو پوستر از یک طرح شبکه ای استفاده می کنند تا به درستی عناصر را به شیوه ای هماهنگ و جذاب از نظر بصری قرار دهند. از آنجایی که چیدمان از قبل تعیین شده است، کار ترکیب کردن طرح شما را بسیار آسان می کند.بنابراین، به جای چشم پوشی از قرار دادن عناصر خود، سعی کنید از یک شبکه استفاده کنید تا طرح های خود را منظم تر و متعادل تر نشان دهید. آنها همچنین می توانند به شما کمک کنند تا نقاط کانونی خود را شناسایی کرده و مسیر بصری مورد نظر بینندگان را مشخص کنید.
11- از قانون یک سوم پیروی کنید.
در نهایت، قانون بسیار مهم یک سوم وجود دارد که میتوانید به سادگی با تقسیم ناحیه بوم به یک سوم، هم به صورت افقی و هم عمودی، همانطور که در بالا مشاهده میکنید، از آن پیروی کنید. طبق این اصل ساده، نقاط کانونی شما باید در تقاطع این خطوط قرار بگیرند.
اگرچه لازم نیست که برای هر طرحی رعایت شود، اما قانون یک سوم برای ایجاد طرحهای پویا که کاملاً متمرکز و متقارن نیستند مفید است.همچنین قانون یک سوم، دنباله فیبوناچی است. هنگامی که طرح به صورت مستطیل طراحی می شود، یک مارپیچ طلایی ایجاد می کند که در بسیاری از آثار هنری شناخته شده و همچنین در طبیعت، از طوفان گرفته تا گلبرگ های گل دیده می شود.
وقتی مارپیچ فیبوناچی را روی دو پوستر بالا بگذارید، میبینید که هر دو دارای عناصری مطابق با این نسبت طلایی هستند و دارای نقاط کانونی در تقاطع یک شبکه نامرئی از یک سوم هستند.