بس در سال 1954 هنگامی که کمپین تبلیغاتی کارمن جونز ، کاری از اتو پریمینجر را توسعه داد ، وارد صنعت فیلم شد. تصویر اصلی که بس برای آن فیلم ابداع کرد ، یک گل سرخ ساده اما احاطه شده در شعله های آتش بود. این تصویر به عنوان یک انگیزه منسجم برای تبلیغ فیلم عمل می کند و منجر به انتصاب پی در پی او به عنوان طراح از سوی پرمینجر می شود. از او خواسته شد که نقش مروج تبلیغات برای فیلم 1955 فرانک سیناترا ، به نام مردی با بازوی طلایی را ایجاد کند. بس با طراحی لوگویی که شبیه بازو و نشان دهنده اعتیاد بود، نمادی گرافیکی برای تبلیغات فیلم ساخت. پرمینجر لوگو را تأیید کرد و از بس درخواست کرد تا سکانس آهنگ عنوان را برای فیلم نیز ایجاد کند. تیتراژ فیلم در ابتدا مجموعه ای از اشکال مستطیل متحرک بود که برای شکل دادن به بازو به سمت خود حرکت می کردد. چند دهه بعد ، منتقدان اتفاق نظر داشتند که سکانس عنوان مرد با بازوی طلایی انقلابی در صنعت تبلیغات فیلم با فروش فیلم ، به عنوان کالایی منحصر به فرد ایجاد کرده. مفهوم جدیدی ظهور کرد که سکانس عنوان را با نمایش نمادین فیلم همسو می کرد.
هر سکانس جدید توسط بس به تنهایی یک اثر هنری بود. پاملا هاسکین درباره بس در فصلنامه فیلم گفت: "عناوین او با فیلم جدایی ناپذیر هستند. وقتی کار او روی صفحه می آید ، فیلم خودش واقعاً آغاز می شود." استفاده هوشمندانه بس از مورف ها بلافاصله با خلاصه ای از داستان فیلم ، دل علاقه مندان فیلم را به چنگ می آورد. گل که به شکل لاکونیک تبدیل به یک قطره اشک می شود ، در افتتاحیه Bonjour Tristesse از پرمینجر ، مخاطبان را در سال 1957 مسحور خودش کرد.
او بخاطر شبکه قوی از دوستانش می خواست پوستر فیلم های متنوع و به یادماندنی طراحی کند. پوسترهای فیلم هیچکاک مثل روانی، مردی با بازوی طلا، ورتیگو، اناتومی قاتل، شاینینگ و بسیاری دیگر.پوسترهای او تابع مینیمالیست و گستره ای از رنگ های زنده بودند. آلدا تحت تاثیر پوسترهای بس بود و خواست طراحی تیتراژ آغازین فیلمش را انجام دهد. بعد از طراحی و پردازش موفق تیتراژ cellphone love بس میخواست گرافیک و ساختن تیتراژ لذت بخش ترین تجربه تماشاگران باشد. سبک طراحی تیتراژ او شبیه به پوسترهایش پر از جنبه های پویا بود. سبک های طراحی تایپوگرافی ابداعی سول، دنیای طراحی تیتراژ را متحول کرد.
برخی از اتود های سول بس
بس همچنین مستند کوتاهی به نام چرا انسان می آفریند را کارگردانی کرد و جایزه بهترین مستند کوتاه آکادمی را از آن خود کرد.
او لوگوهای متنوع و ماندگاری را خلق کرد و خیلی از طراح های اولیه آن ها همچنان می توانیم ببینیم مثل لوگوی کلینکس، بل، girl guide , AT&T و دیگربرندها.
در دنیای سول بس ، حروف ها راه می رفتند ، و گل ها به قطرات باران تبدیل می شدند. او استاد ارائه و ارتباطات بود. او لحظات ساده و بی ادعایی را در زمان استخراج کرد و هرکدام را به سطح یک هنر عالی رساند. او با مهارت کافی در افشای یک ترکیب جادویی بین تصویر ، تایپوگرافی و حرکت کرد. او به مدت چهار دهه توجه عموم فیلمسازان را به خود جلب کرد. وی به عنوان یک طراح تبلیغات ، موارد مشابه فرم و ادراک را به محصولات دیگری غیر از فیلم متحرک اهدا کرد. او با تلفیقی کاملاً هماهنگ از تبلیغات و بسته بندی محصولات ، تصویر شرکت را به شخصیتی منسجم تبدیل کرد و آماده اغوای مصرف کننده بود.مجموعه تصاویر متحرک Saul Bass در آرشیو آکادمی قرار داد و شامل 2700 مورد است. سول بس در 25 اپریل 1996 در سن 75 سالگی در لس آنجلس در اثر لنفوم غیرهوچکین درگذشت.